به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، روانشناسان به اين نتيجه رسيدهاند که دوران کودکي در شکل دادن به شخصيت افراد در نوجواني و بزرگسالي نقش بسيار مهمي بازي ميکند. بيشتر مشکلات روانياي که افراد در بزرگسالي تجربه ميکنند نتيجهي تجارب ناخوشايندي است که در کودکي از سر گذراندهاند. بسياري از والدين تصديق ميکنند که بزرگ کردن کودکان بسيار دشوار است و تمام تلاش خود را کردهاند تا ارزشهاي والاي انساني را به فرزندان خود بياموزند.
من فرزندي ندارم و اعتراف ميکنم که هيچ تجربهاي از تربيت فرزند نداشتهام، اما تجربهي بسيار باارزشي به عنوان يک درمانگر دارم و خود زماني کودک بودهام.
چيزهايي که از روشهاي مختلف پرورش کودک در فرهنگهاي مختلف آموختهام، باعث شده است همهي اين شيوهها را به رسميت بشناسم و قابل قبول بدانم. با وجود اينکه هيچ فرمول جادويياي براي پرورش موفقيتآميز کودکان وجود ندارد، اما جملاتي وجود دارد که به کودک و در نهايت به جامعه آسيب ميزنند و نبايد به زبان آورده شوند.
در اينجا ۱۰ جملهاي که والدين هرگز نبايد به فرزندانشان بگويند، آورده شده است:
۱. خودت را جمع کن، مرد باش. خودت يک چيزي روي زخمت بگذار!
صرف نظر از نيت خوب شما، اينکه به کودکان گفته شود احساساتشان را براي خودشان نگه دارند، براي رشد آنها خطرناک است. چرا که به کودکان شما ميآموزد که احساسات آنها نبايد به زبان آورده شود و اين باعث بروز مشکلاتي مانند اضطراب و افسردگي در آينده ميشود.
۲. اين رفتارِ يک خانم نيست، دخترها از اين کارها نميکنند!

درست مانند مثال قبل که انتظارات جنسيتي براي بچهها ايجاد ميکند، اين جمله نيز باعث خجالت دختربچههايي ميشود که نميتوانند رفتار زنانه داشته باشند. محدود کردن رفتار جنسيتي کودکان و تطبيق دادن آنها با دوگانههاي جنسيتي نادرست، نه تنها باعث احساس ناامني و ناتواني کودکان در درک صحيح خودشان ميشود، بلکه بيعدالتي نظاممندي را که در جامعه وجود دارد و به مردان امتيازات ويژهاي ميدهد نيز، تقويت ميکند.
۳. پسرها اين طوري هستند ديگر!
تاييد خشونت و رفتار آسيبزاي مردان، حتي مردان کوچک، در نهايت منجر به فرهنگ تجاوز ميشود. اگر به فرزندان خود بگوييد پسرها به طوري ذاتي خشنتر هستند و خشونت آنها به خاطر جنسيتشان کاملا طبيعي است، زماني که اين کودکان بزرگ شوند زندگي ديگران در جامعه به خطر خواهد افتاد.
۴. گريه نکن، مثل بچهها رفتار نکن!
زماني که از گريهي فرزندتان به ستوه آمدهايد فراموش نکنيد که آنها هنوز نميدانند چطور احساسات خود را مديريت کنند. اگر به طور مداوم به کودک گفته شود که او حساس است، او شروع به پنهان کردن احساسات خود ميکند چرا که عدم تاييد شما اين احساس را به او ميدهد که حقيقت اصلا خوشايند نيست.
۵. زيادي حساسي، يکم پوستکلفت باش!
وقتي به فرزند خود ميگوييد که بيش از حد حساس است، اين تصور را به او القا ميکنيد که نقص دارد و ضعيف است. وقتي کودکي بارها و بارها ميشنود که خيلي حساس است، کم کم احساساتش را پيش خودش نگه ميدارد و آنها را با شما در ميان نميگذارد، زيرا به رسميت نشناختن احساس او توسط شما باعث ميشود ماهيت احساسات خود را نامطلوب در نظر بگيرد.
۶. روي پاي خودت بايست، تو هم آنها را بزن!
بين حساس بودن و خشونت تفاوت وجود دارد. اينکه به فرزندان خود بياموزيد که آنها نيز بايد بجنگند، به محلهاي که در آن زندگي ميکنيد بستگي دارد و در بعضي مواقع ممکن است کاملا ضروري باشد. اما بايد توجه داشت که پاسخ دادن به خشونت با خشونت، در نهايت باعث تشديد خشونت ميشود.
به جاي اينکه فرزندان خود را به رفتارهاي سطح پايين تشويق کنيد، به آنها بياموزيد درايت بيشتري داشته باشند.
۷. من توي رژيم هستم، من چاق هستم!
سريعترين راه براي اينکه به کودکان خود بياموزيد که آنها داراي عيب هستند اين است که درباره مشکلات ظاهري بدن خودتان صحبت کنيد. افراد با تصور خاصي از بدنشان يا اختلالات اشتها به دنيا نميآيند، بلکه آنها را از ديگران ميآموزند.
۸. تو مشکلي نداري!

با وجود اينکه اين حرف با نيت بسيار خوبي گفته ميشود، اما تاييد بيش از حد کودکان به آنها ميآموزد احساس خودشان را خيلي جدي نگيرند. اگر کودکتان به شما ميگويد که خوب نيست و مشکلي دارد، به او فرصت بدهيد تا بفهمد چه چيزي در حال رخ دادن است و سپس از او بپرسيد چه مشکلي دارد و به نياز او پاسخ دهيد. با آموزش اين روند، به او کمک ميکنيد تواناييهاي دروني خود را افزايش دهد و درآينده اعتماد به نفس بيشتري در روابطش خواهد داشت.
۹.مثل خواهر/برادرت باش
برجسته کردن رقابت خواهري و برادري خيلي سريع باعث ايجاد فاصلهي عاطفي و رقابت ميان فرزندان شما ميشود. همچنين طرفداري از بچهها باعث منزوي شدن آنها ميشود، حتي کسي که از او طرفداري شده است.
۱۰. تو مرا شرمنده/نااميد ميکني!
اگر به فرزندان خود بگوييد آنها شما را شرمنده ميکنند يا باعث نااميدي شما ميشوند، اين پيام را به آنها دادهايد که خود آنها داراي عيب هستند و نه رفتارشان. اين احساس عميق شرمندگي در شخصيت آنها ريشه ميکند و سالها براي ترميم آن زمان نياز است. براي آنها به صراحت روشن کنيد که مشکل رفتار آنها است، نه خودشان.
اولين قانوني که بايد در ذهن داشت اين است: تاييد کنيد، ابراز کنيد، عاديسازي کنيد.

به خاطر داشته باشيد هرچه بيشتر به کودک خود اين حس را بدهيد که شنيده ميشود، به او کمک ميکنيد که احساسات خود را بهتر ابراز کند. علاوه بر اين، به او ميآموزيد احساساتش کاملا طبيعي است و کمک ميکنيد که در بزرگسالي خوشحالتر باشد.